سلام امروز بزرگترین روزی بود که فرزندم مرا صدا کردم آری صدای نازش را از پوشت گوشی شنیدم که گفت..
خانمم خیلی خوشحال بود و میگفت که بابای ابوالفضل نمی خواهی با فرزندت حرف بزنی
ابوالفضل میدانم که تو میتوانی روزی این نوشته های منو بخونی اون لحطه ئی که صدایت کردم گفتم ابوالفضل بابا سلام
گفتی باصدای طفلانه ات در آن لحظه فکر کردم که خوشبخترین مرد روی زمین هستم
خدایا شکرت این همه خوشبختی رو مدیون آقام قمربنی هاشم هستم
به امیدروزی که خود پسرم این وبلاگ رو مدیریت کنه موفق باشین
کلمات کلیدی: